سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند متعال، بنده ای را دوست بدارد، نقطه ای سپید در قلبش پدید می آورد، گوش های قلبش را می گشاید و فرشته ای بر او می گمارد، تا بر راه راستْ استوارش دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 90 دی 10 , ساعت 11:40 صبح
پناهیان: وزرا و نمایندگان مجلس باید باتقواترین مردم باشند

 

ذکر دائمی، لازم? تقوا / تنها امر نامحدود در قرآن، امر به ذکر
 
انسان هیچ کاری را بدون ذکر انجام نمی‌دهد. ذکر به این معناست که: در هر لحظه‌ به یاد چیزی هستیم؟ یا در هر لحظه به چیزی می‌اندیشیم؟ به چیزی اهمیت می‌دهیم و توجه ما به سوی چیزی جلب می‌شود؟ شاید تنها امر نامحدود در قرآن، امر به ذکر به خدا باشد (ذکر کثیر): «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرً*وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً»(احزاب/41و42)
 
اگر تقوا یک مراقبت دائمی از رابط? ما با خداوند است، پس باید برای تقوا یک ذکر دائمی داشته باشیم. خداوند فرموده است: «من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند؛ یَا مُوسَى أَنَا جَلِیسُ‏ مَنْ‏ ذَکَرَنِی‏»(کافی/2/496) هر انسان با تقوایی باید برای مراقبت از رابط? خود با خداوند، اذکار و اورادی داشته باشد تا به وسیل? آنها با خدای خود نجوا کند؛ مثلاً بگوید: خدایا! اگر من از یاد تو غفلت کردم، خودت مرا متذکر کن چون رابط? با تو برای من لذت‌بخش‌ترین و ماندگارترین رابطه‌هاست ....
 
خداوند مانند یک مربی دلسوز، دائماً با ما در تعامل است / خدا را در باید در این معاشرت‌ها بشناسیم
 
وقتی کسی به طور دائم از رابط? خودش با خدا مراقبت کند، به مرور خواهد دید که خدا در صحن? عمل، با او حرف می‌زند و دائماً با او تعامل دارد. اینکه گفته شده است: «عالم محضر خداست»، به این معنا نیست که خداوند فقط ما را نگاه می‌کند، بلکه خداوند دائماً در حال فعالیت و گفتگوی با ماست. خداوند در هر لحظه ما را در موقعیت خاصی قرار می‌دهد و در آن موقعیت از ما انتظار ویژه‌ای دارد. مثلاً وقتی در یک موقعیت خاصی قرار می‌گیریم، می‌فهمیم که خداوند از ما انتظار دارد با حب مقام خودمان مبارزه کنیم، در شرایط دیگری متوجه می‌شویم که خدا از ما انتظار دارد با حسادت، تکبر، تنبلی یا رفاه‌طلبی خودمان مبارزه کنیم. درست مانند یک مربیِ دلسوز ورزش (مانند مربی تنیس) که در روبروی شما ایستاده است و دائماً توپ را به این سو آن سو می‌زند تا قدرت عکس‌العمل و دقت شما زیاد شود و رشد کنید. طبیعتاً این مربی دلسوز، نه قصد آزار و اذیت ما را دارد و نه می‌خواهد ما بازنده شویم و او برنده شود، بلکه هم? سخت‌گیری‌های او فقط برای رشد ماست.
 
کسی که دائماً مراقبت داشته باشد، کم‌کم می‌فهمد که خدا چه انتظاراتی از او دارد. باید در متن زندگی خدا را بشناسیم و با او زندگی کنیم. مگر نگفته‌اند که اگر خواستید کسی را بشناسید با او همسفر شوید و با او معاشرت داشته باشید. باید خدا را در این معاشرت‌ها بشناسیم. به این فکر کنیم که چه کسی حوادث زندگی را برای ما طراحی کرده و چه انتظاری از ما داشته است. اگر کسی شیرینی مراقبت دائم را حس کند، مدام خدا را یاد می‌کند و این یاد کردن و ذکر دائم، او را به مراقبت دائم دعوت می‌کند. چنین کسی در ابتدا، مراقبت دائم «رویه»‌اش می‌شود، بعد «روحی?» او می‌شود و بعد «روح و روان» او خواهد شد.
 
تقوا دارای مدارج و مراتب است/ ایت الله بهجت: اگر همان مرتب?آخر تقوا را رعایت کنیم خیلى خوب است
 
خداوند می‌فرماید: «گرامی‌ترین شما در نزد خداوند، باتواترین شماست؛ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم» (حجرات/13) از عبارت «باتقواترین» که در این آی? شریفه آمده، معلوم می‌شود تقوا دارای مراتب و درجات است. در آی? دیگری خداوند می‌فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِه»(آل‌عمران/102) یعنی به مقداری که خداوند شایست? آن است که تقوایش را داشته باشیم، باید تقوا پیشه کنیم. پس مقیاس و میزان اندازه‌گیری تقوا، خداوند است و لذا سقف تقوا بی‌نهایت رفیع است. رسول اکرم(ص) با همین آی? شریفه تا به صبح گریه می‌کردند. البته این امر مربوط به بالاترین مدارج تقوا می‌شود‌. 
 
در آی? دیگری خداوند می‌فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُم» (تغابن/16) یعنی تا جایی که می‌توانید تقوا داشته باشید. البته ما باید بنای بر مراقبت دائمی داشته باشیم، حتی اگر این تصمیم ما بر مراقبت دائمی، تصمیم رقیقی باشد. چرا که در راویت داریم: «تقوای الهی پیشه کنید هرچند کم باشد، و بین خود و خداوند پرده‌ای هرچند رقیق قرار دهید؛ اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اجْعَلْ بَیْنَکَ‏ وَ بَیْنَ‏ اللَّهِ‏ سِتْراً وَ إِنْ‏ رَقّ»(نهج البلاغه/حکمت 242) بنای ما در تقوا باید بنای بر مراقبت دائمی باشد، حالا اگر یک وقت مرتکب معصیتی هم شدیم، البته خیلی زود استغفار می‌کنیم، ولی این تصمیم بر مراقبت دائمی را باید همواره داشته باشیم.
 
امام صادق در باب مدارج تقوا می‌فرمایند: «التَّقْوَى عَلَى ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ تَقْوَى بِاللَّهِ وَ هُوَ تَرْکُ الْخِلَافِ فَضْلًا عَنِ الشُّبْهَةِ وَ هُوَ تَقْوَى خَاصِّ الْخَاصِّ وَ تَقْوَى مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَ هُوَ تَرْکُ‏ الشُّبُهَاتِ‏ فَضْلًا عَنِ الْحَرَامِ وَ هُوَ تَقْوَى الْخَاصِّ وَ تَقْوَى مِنْ خَوْفِ النَّارِ وَ الْعِقَابِ وَ هُوَ تَرْکُ الْحَرَامِ وَ هُوَ تَقْوَى الْعَام‏»(مصباح الشریعه/38) تقوا سه وجه دارد؛  1.تقوای بالله: یعنی انسان، حلال را ترک مى‏کند و به واسطه ترس از افتادن به شبهه پیرامون حلال نمى‏گردد. این مرتب? اعلاى تقوى است و این را «تقواى خاصّ الخاصّ» مى‏گویند.  2.تقواى من اللَّه: یعنی گذشتن از شبهه به واسطه خوف از حرام، و این تقواى خواصّ است. 3.تقواى از جهنّم و عذاب: یعنى ترک حرام مى‏کند به واسطه ترس عذاب و عقاب، و این تقواى عوام النّاس است. حضرت آیت الله بهجت می‌فرمودند: «ما اگر همان مرتب? آخر تقوا را رعایت کنیم و از حرام یقینى اجتناب کنیم، خیلى خوب است»(در محضر بهجت/ج1/شماره257)
 
اگر از بُعد «مراقبت برای حفظ رابط? خود با خداوند» بخواهیم مدارج فوق را تفسیر کنیم، می‌توان گفت: «تقوای من الله» بیشتر از این بابت است که انسان بترسد از اینکه رابطه‌اش با خدا مخدوش شود و بترسد که خدا را از دست بدهد. اما در «تقوای بالله» این خداوند است که می‌خواهد رابط? بنده‌اش را با خود، حفظ کند. یعنی خداوند به بند? خود کمک می‌کند تا بتواند عالی‌ترین مراقبت را انجام دهد. (با این تفسیر می‌توان تقوای بالله را «تقوا به وسیل? خدا» معنا کرد.) حضرت آیت‌الله بهجت در مورد این درجه از تقوا فرمودند: «این تقوا کارِ ما نیست، کارِ خداست و خودش نگه می‌دارد.» (همان منبع)
 
ابلیس ما را به طمع رسیدن به مدارج بالا، از مدارج پایین تقوا نیز بی‌بهره می‌کند
 
اما ابلیس یک زمزم? عارفانه دارد تا ما را به طمع رسیدن به مدارج بالا از مدارج پایین تقوا نیز بی‌بهره کند؛ ابلیس در گوش ما این‌طور نجوا می‌کند: «برای تو کَسر شأن است که از ترس جهنم خدا را عبادت کنی. برو عاشق خدا شو! اصلاً به جهنم فکر نکن و اِلا ترس وجودت را احاطه می‌کند و نمی‌توانی عاشق خدا شوی!» اگر به این سخن ابلیس گوش کنیم، نتیجه‌اش این خواهد شد که نه‌تنها عارف و عاشق خدا نمی‌شویم، بلکه دیگر از جهنم خدا هم نمی‌ترسیم و خیلی راحت مرتکب حرام خواهیم شد، چون «قوره نشده می‌خواستیم مویز شویم!»
 
فعلاً لازم نیست عاشق و عارف شویم. اگر ایمان به خدا داشته باشیم، می‌دانیم که خداوند فرموده است: بهشت و جهنمی درکار است. پس باید واقع‌بین باشیم و از جهنم بترسیم. بلکه انشاءالله بتوانیم به مدارج بالاتر تقوا هم برسیم. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: ممومن شب و روزش با ترس عجین است(إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ کَانَ مُحْسِناً، وَ لَا یُمْسِی إِلَّا خَائِفاً وَ إِنْ کَانَ مُحْسِناً/امالی طوسی/208) 
 
عَلَم سیاست را باید به دست باتقواترین مردم داد / از سیاسیون بیشتر از بقیه باید انتظار تقوا داشت/ وزرا و نمایندگان مجلس باید باتقواترین مردم باشند/ هیچ سیستم نظارتی‌‌ای نمی‌تواند به انداز? تقوا مؤثر و بازدارنده باشد
 
ما در آستان? ظهور قرار داریم و حتماً تقوای ما مورد آزمایش قرار خواهد گرفت. در این میان، ما از سیاسیون باید بیشتر از بقیه انتظار تقوا داشته باشیم. یک استاندار باید باتقواترین مردم آن استان باشد، وزرا و نمایندگان مجلس نیز باید باتقواترین مردم باشند. نمی‌گوییم، زاهدترین، خوش‌اخلاق‌ترین یا عابدترین مردم، فقط می‌گوییم «باتقواترین» مردم باشند. طبیعت رشد جامعه این است که انسان‌های بی‌تقوا از عرص? سیاست کنار بروند، عَلم را باید به دست باتقواترین مردم داد.  
 
چرا سیاسیون باید با تقوا‌ترین باشند؟ چون یک مدیر و یک مسئول، همیشه نمی‌تواند هم? امور را به اطلاع مردم برساند و بر اساس ملاحظاتی، گاهی لازم است برخی امور مخفی و محرمانه باشد. لذا تنها عاملی که در مورد آن امور پنهانی می‌تواند یک مسئول را کنترل نماید، تقواست. هیچ سیستم نظارتی‌ای نیز نمی‌تواند به انداز? تقوا مؤثر و بازدارنده باشد. 
خبر از خبرگزاری رجانیوز


لیست کل یادداشت های این وبلاگ